اهوراجوناهوراجون، تا این لحظه: 5 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره

ثمره عشق و زندگیم

منوبابایی

وقتی بابا جون خسته از سرکار میادو دلتنگته با همه خستگیش تورو تو بغلش میگیره تا تورو بخوابونه ولی خودش بیشتر خوابش میاد😉 قربونتون برم من😗😗😗 ...
14 آذر 1397

ختنه اهوراجون

عشق مامان چهل روزت بود که تصمیم گرفتیم تورو ختنه کنیم سوم ابان سال ۹۷ روز ۵شنبه ساعت ۱۰ونیم صبح توسط دکتر مرتضی بشیری تو بیمارستان امامرضا ختنه شدی وقتی منو بابایی بردیمت بیمارستان خیلی اروم خواب بودی تو بغلم منو بابا خیلی استرس داشتیم وقتی اسم تورو صدا زدن واس اتاق عمل بند دلم پاره شد بردیمت تو راهروی اتاق عمل و همه لباساتو دراوردم پرستار اومد تورو تو ی پارچه سبز پیچیدو برد تو اتاق عمل منو بابا تو سالن منتظرت بودیم با کلی نگرانی و استرس بعد یهو دیدیم پرستار صدامون کرد ک پستونکتو بدیم اخه تو اتاق عمل دنبال پستونک میگشتی نفس مامان😆 ی نیم ساعتی دوباره منتظر شدیم تا اینکه تو رو اوردن با کلی گریه انقد گریه میکردی که منم با تو زدم زیر گر...
14 آذر 1397

عروسی و اهوراجون

۵شنبه ۸ آذر ۹۷ عروسی دخترعموی مامانی دعوت شده بودیم اولین بار بود میخواستی بری عروسی خوشتیپ کردی و با بابایی و داداشی رفتیم عروسی خیلی خوش گذشت پسر خوشگلم اصلا اذیتم نکردی پسر خوبی بودی کلی هم کیف کردی عشق مامانی...
13 آذر 1397

واکسن اهوراجون

واکسن اهورا جون نفس مامان دیگه وقتش رسیده بود که واکسن دوماهگیتو بزنی خیلی استرس داشتم اخه دلم نمیومد درد بکشی مامانی....وقتی منو تو عزیز رفتیم خانه بهداشت خیلی اروم بودی داشت خوابت میبرد ک یهو با زدن واکسن جیغت در اومد و کلی گریه کردی الهی مامان فدای صورت ماهت ..یکم نوازشت کردم اروم شدی برگشتیم خونه ۲۴ ساعت اول حوله سردو۲۴ساعت دوم حوله گرم گذاشتم رو پات تا زودتر خوب بشی نفسم خوشبختانه زود خوب شدی دیگ گریه نکردی واسه درد واکسن پسر قویه من... ...
13 آذر 1397